- ناخن گیر
وسیله ای که با آن ناخن ها را کوتاه کنند، ناخن چین
معنی ناخن گیر - جستجوی لغت در جدول جو
- ناخن گیر (دِ)
چیزی نرم که ناخن در آن بند شود. (آنندراج). رجوع به ناخن گیر کردن شود
- ناخن گیر (خُ)
دست افزار حجامان که بدان ناخن چینند. (آنندراج). وسیلۀ گرفتن ناخن. ناخن چین. مقص. ناخن پیرا. ابزاری که بدان ناخن ها را کوتاه کنند
- ناخن گیر
دست افرازی که بدان ناخن چینند
- ناخن گیر ((خُ))
ابزاری برای کوتاه کردن ناخن، چیزی نرم که ناخن در آن گیر کند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آلتی که با آن ناخن را کوتاه کنند، ناخن گیر، کسی که ناخن های دست و پای دیگران را می چیند و صاف می کند
کسی یا چیزی که باعث گرفتاری و برجاماندگی یا توقف اضطراری در جایی بشود، آنچه شخص را مجبور به حمایت و مراقبت و نگهداری کسی یا چیزی بکند
کارگر که نان از تنور بیرون آرد،
انبری که بوسیلۀ آن نان را از دیوار تنور جدا کنند و بیرون آرند، نان چین
انبری که بوسیلۀ آن نان را از دیوار تنور جدا کنند و بیرون آرند، نان چین
آلتی که بوسیله آن سرناخن را چینند ناخن برا ناخن پیرا ناخن گیره، چیزی نرم که ناخن در آن بند شود
کارگرنانوایی که نان ازتنور بیرون آورد، انبری که بوسیله آن نان را از دیوار تنور جدا کنند و بیرون آرندنان چین
آنکه مانع ناله کردن شود: گشتی شکار درد ظهوری بخود بناز شادم که دام من نفس ناله گیرتست. (ظهوری ظنند. لغ)
